درباره ما

دانلود نمونه پیشینه پژوهش و مبانی نظری

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مبانی نظری تحقیق در مقاله نمونه مبانی نظری پایان نامه ادبیات نظری تحقیق مبانی نظری به چه معناست چارچوب نظری تحقیق در پایان نامه تعریف مبانی نظری نمونه مبانی نظری در پروپوزال یک نمونه پیشینه تحقیق

جستجو

شبکه های اجتماعی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق فرسودگی شغلی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع فرسودگی شغلی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 17
فرمت فایل doc
حجم فایل 54 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 31
مبانی نظری و پیشینه تحقیق فرسودگی شغلی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

 

 

 

 

 

 

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

 

 

 

 

 

 

 

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

 

 

 

 

 

 

 

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

 

 

 

 

 

 

 

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

 

 

 

 

 

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

فرسودگی شغلی

 

تعریف «شغل»

 

«شغل از نظر لغوی، به معنای به کار واداشتن کسی است و آنچه مایه مشغولیت می باشد. از طریق اشتغال، فرد فعالانه در جریان تولید و خدمات مشارکت می کند و پاداشی نقدی یاجنسی دریافت می دارد. کار و شغل فعالیتی بدنی یا فکری در جهت تولید و خدمت است. به طور کلی، کار فعالیتی است که از کسی خواسته شده و در مقابل آن، به وی مزد پرداخت می شود. به طورخلاصه، می توان گفت: شغل یعنی کاری که فرد، مشغول به انجام آن است و از طریق آن، هم انجام وظیفه می کند و هم امرار معاش می نماید. در تعریفی دیگر، «شغل » عبارت است از گروهی ازموقعیت های مشابه دریک مؤسسه، اداره یا کارگاه که افراد واجد شروط خاص، می‌توانند این موقعیت ها رااحراز کنند و وظایف محوله را انجام دهند (شفیع آبادی، 1376).

 

عملکرد شغلی

 

سلطانی (1384)، عوامل زیر را موجب کاهش عملکرد شغلی بیان کرده است:

 

1. پرحجمی کار از لحاظ کیفی و کمی

 

2. ناکامی‌های شغلی (مانند نقش مبهم داشتن، تعارض در نقش، نداشتن تخصص بالا، فقدان راهنمای توسعه شغلی، فقدان ارتباط و ... ).

 

3. تغییر شغل

 

4. محرومیت شغلی

 

5. محیط فیزیکی سر و صدا و ...(سلطانی، 1384).

 

 

2-1-1-3- ویژگی‌های شغل

 

پیش درآمد نگرش ویژگی‌های شغل مطالعات ترنر و لارنس[1] بود. آن‌ها به منظور سنجش واکنش کارکنان در برابر شغل‌های مختلف یک پروژه بزرگ را به مورد اجرا گذاردند. ایشان عقیده داشتند که کارکنان شغل‌های پیچیده و پر تلاش را به شغل‌های یکنواخت و کسالت‌آور ترجیح می دهند و معتقدند که پیچیدگی شغل، رضایت و حضور کارکنان را به دنبال خواهد داشت (مورهد گریفین[2]، 1374).

 

ویژگی‌های شغل اشاره به چگونگی فعالیت ها، وظایف، تکالیف و ابعاد مختلف یک شغل دارد. بعضی از مشاغل، متعارف و جاری هستند زیرا فعالیت‌های آن‌ها یک‌دست شده و تکراری می‌باشند و بعضی دیگر غیر‌معمول؛ بعضی‌ها نیاز به مهارت‌های گوناگون دارند و بعضی دیگر میدان عملی محدود؛ بعضی‌ها کارمند را با واداشتن به تبعیت دقیق از روند‌ها خسته می‌کنند و بعضی دیگر به کارمندان آزادی عمل برای انجام دادن کار به میل خود می‌دهند. بعضی از کارها زمانی بیشترین توفیق را به همراه دارند که به وسیله گروهی از کارمندان به صورت جمعی صورت بگیرند و بعضی دیگر به وسیله افرادی که در اصل مستقلاً کار می‌کنند (دهقان مروست، 1378).

 

2-1-1-4- نظریه‌های مرتبط با ویژگی‌های شغل

 

راه یا شیوه‌ای که کارها درهم آمیخته می‌شود تا مشاغل فردی به وجود آید بر عملکرد و رضایت شغلی کارکنان اثر می‌گذارد. در این بخش در زمینه ویژگی‌های شغل تئوری هایی را مطرح می‌کنیم.

 

2-1-1-4-1- مدل خصوصیات ویژه شغل

 

در این شیوه از طراحی شغل یک سری خصوصیاتی در شغل مانند تنوّع در وظایف، استقلال و اختیار کافی در انجام شغل، روابط متقابل با سایر مشاغل و مسئولیت و مهارت کافی در شغل می‌تواند موجب انگیزش شاغلین گردد. در مطالعه دیگری به خصوصیاتی از قبیل احساس هویت در کار، وجود بازخورد در شغل‌ها، ارتباط کافی و صمیمانه با سایرین، تنوّع در شغل، استقلال و اختیار اشاره شده و وجود این‌گونه از عوامل در شغل موجد انگیزش شناخته شده اند.این مدل مشخص می‌کند چگونه می‌توان شغل‌ها را طراحی مجدد کرد که کارکنان خود و شغل خود را مهم بدانند و به عبارتی احساس اهمیت کنند (دهقان مروست، 1378).

 

 

به‌طور مشخص این مدل بر این نظر تاکید دارد که غنی کردن عناصر معین مشاغل در تغییر حالات روانی افراد موثر بوده و اثربخشی فعالیت آنان را افزایش دهد. لازم بذکر است که این مدل برای تشریح رفتار افرادی موثر است که از درجه نیاز بالایی برای رشد و توسعه کاری برخوردار می‌باشند. بر اساس این مدل هر شغل را می‌توان بر حسب پنج بعد اساسی یا هسته ایتشریح کرد این پنج بعد عبارتند از: تنوّع مهارت، هویت تکلیف یا وظیفه، اهمیّت تکلیف، استقلال در کار و بازخورد (دهقان مروست، 1378).

 

2-1-1-4-2- تئوری ویژگی‌های شغلی

 

در رشته رفتار سازمانی، این واقعیت‌ها از چشم پژوهش‌گران پنهان نمانده است. آن‌ها تئوری ویژگی‌های شغلی را ارایه کرده اند تا بتوانند ویژگی‌های شغل ها، ترکیب این ویژگی‌ها در یکدیگر و رابطه ویژگی‌های شغلی با انگیزه کارکنان، رضایت شغلی و عملکرد آنان را شناسایی و معرفی کنند (رابینز[3]، 1384).

 

هاکمن با همکاری الدهامو با استفاده از نتایج مربوط به مطالعات تفاوت‌های فردی، تئوری ویژگی‌های شغل را ارائه داد. از نظر هاکمن و الدهام[4] حالات روانی حساس هسته اصلی تئوری را تشکیل می‌دهند. به عقیده آن‌ها حالات مزبور نشان دهنده چگونگی واکنش فرد نسبت به وظیفه خود تحت تاثیر ویژگی‌های شغل می‌باشد. آن‌ها حالات روانی حساس را به شرح زیر تعریف کرده اند:

 

  1. 1. معنی دار بودن کار
  2. 2. پذیرش مسئولیت نتایج کار
  3. 3. آگاهی از نتایج(دهقان مروست، 1378).

 

2-1-1-4-3- نظریه ویژگی‌های ضروری شغل

 

روش مبتنی بر ویژگی‌های شغلی به وسیله دو پژوهش‌گر به نام ترنر ولارنس در سالهای میانی1960 ارایه شد. آن‌ها برای ارزیابی اثر انواع مختلف شغل بر میزان رضایت و غیبت کارکنان یک روش تحقیق ارایه نمودند. آن‌ها پیش بینی کردند که کارکنان مشاغلی را ترجیح می‌دهند که پیچیده، چالش‌گر یا هماوردطلب باشد؛ یعنی این شغل‌ها موجب افزایش رضایت شغلی و کاهش نرخ یا میزان غیبت آنان خواهد شد. این دو پژوهش‌گر پیچیدگی کار را بر اساس شش ویژگی تعریف کردند :

 

  1. 1. گوناگونی یا متنوّع بودن کار،
  2. 2. استقلال یا آزادی عمل در کار،
  3. 3. مسئولیت،
  4. 4. دانش و مهارت،
  5. 5. روابط متقابل اجتماعی که مورد نیاز است و
  6. 6. روابط متقابل اجتماعی که اختیاری است (دهقان مروست، 1378).

 

هر قدر شغل از نظر این ویژگی‌ها نمره بالاتری می‌گرفت، از نظر این دو پژوهش‌گر، پیچیده تر بود.ارایه این تئوری به وسیله این دو پژوهش‌گر به سه دلیل از اهمیت زیادی برخوردار بود.

 

1- نخست: آن‌ها توانسته‌اند ثابت کنند که کارکنان سازمان‌ها نسبت به مشاغل گوناگون واکنش‌های متفاوت نشان می‌دهند.

 

2- دوم: آن‌ها توانسته‌اند مجموعه‌ای از ویژگی‌های شغلی را بر شمارند که می‌توان کارها را بر آن اساس مورد ارزیابی قرار داد.

 

3- وسوم: این‌که آن‌ها به نیاز‌های فردی توجه کردند تا ببینند اختلافات فردی چگونه باعث می‌شود که آن‌ها در برابر شغل‌های متفاوت واکنش‌های گوناگون از خود نشان دهند (رابینز، 1384).

 

مورهد و گریفین (1382) بیان می‌دارند که این پیش بینی‌ها بر روی چهارصد و هفتاد نفر از کارکنان چندین کارخانه تولیدی که دارای چهل و هفت شغل مختلف بودند آزمایش شدند. برای اندازه‌گیری متغیر‌های مربوطه از روش مشاهده میدانی و مصاحبه استفاده شد. درجه پیچیدگی شغل برابر مجموع اندازه‌های شش ویژگی شغل بود و با رضایت و حضور کارکنان همبستگی داشت. نتایج بدست آمده روابط پیش بینی شده بین پیچیدگی وظیفه و حضور را تایید کردند، ولی هیچ گونه رابطه ای بین پیچیدگی وظیفه و رضایت مشاهده نشد (مورهد و گریفین، 1382).

 

2-1-1-4-4- الگوی ویژگی‌های شغلی

 

تئوری خاصی که ترنر و لارنس مبتنی بر پیش نیازهای شغلی ارائه کردند سنگ بنای چیزی را گذاشت که می‌توان بدان وسیله ویژگی‌های کار را تعریف کرد و به رابطه بین انگیزش، عملکرد و رضایت شغلی افراد پی برد. یعنی هاکمن و الدهام توانستند الگوی ویژگی‌های شغلی را (بر آن اساس ) ارائه کنند (رابینز، 1384).

 

هاکمن و همکارانش می‌خواستند که کارگرها برای انجام دادن کار خود دارای انگیزه بالایی باشند پنج بعد شغل را در نظر گرفتند. با توجه به الگوی ویژگی‌های شغلی، هر نوع کار یا شغلی را می‌توان بر حسب 5 بعد اصلی کار، به شرح زیر،بیان کرد:

 

1- تنوع وظایف: شغل شامل وظایف متنوّعی بوده، که یک فرد می تواند از مهارت‌های گوناگونی بهره گیرد.

 

2- هویتوظیفه: وظایف شغلی به نحوی معین شده اند که کار از ابتدا تا انتها برای شاغل مشخص بوده و فرد تصویر کاملی از وظایف شغلی خود داشته و خود بخش مهمی از کار تلقی می‌شود.


 


 

[1]Turner &Larence

 

[2]Morhed&Grifen

 

[3]Rubins

 

2. Hackman & Oldham

 


مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سبک زندگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سبک زندگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 16
فرمت فایل doc
حجم فایل 30 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سبک زندگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

 

 

 

 

 

 

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

 

 

 

 

 

 

 

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

 

 

 

 

 

 

 

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

 

 

 

 

 

 

 

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

 

 

 

 

 

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سبک زندگی

 

مفهوم سبک زندگی

 

سبک زندگی یکی از پردامنه ترین مفاهیم حوزه علوم اجتماعی است که الگویی از اندیشه ها، احساسات, شناختها و کنشها محسوب می شودو در مجموع هویت اجتماعی و شخصی فرد را می سازدکه به این معنی, نحوه ساماندهی زندگی برای تحقق نیازها و خواسته ها با به کارگیری مجموعه ای از رفتارهاست. بروز و ظهور سبک زندگی از طریق نحوه صرف زمان، پول و چگونگی گذران اوقات فراغت، انتخاب اشیای مصرفی، انتخاب علائق و ترجیحات(سلیقه) و نظایر خاص آن صورت می گیرد.

 

کریسمن سبک زندگی را طیف فعالیت‌هایی که فرد یا گروه در آن مشارکت می‌کنند معرفی می‌کند(فاضلی،1382،صص 68 و 69).به‌ نظر آسابرگربرای‌ تعریف‌ واژه سبک زندگی با واژه‌ ای ذی شمول روبرو هستیم‌ که‌ از سلیقه‌ فرد در زمینه‌ آرایش‌ مو و لباس، تا سرگرمی‌ و تفریح‌ و ادبیات‌ و موضوعات‌ مربوط دیگر را شامل‌ می‌شود. کلمه‌ سبک، مد را تداعی‌ می‌کند پس‌ سبک‌ زندگی‌ در واقع‌ مد یا حالت‌ زندگی‌ یک ‌فرد است‌. سبک‌ زندگی‌ معمولا با طبقه‌ اقتصادی - اجتماعی‌ پیوند دارد و در تصویری‌ که‌ فرد از خود می سازد‌ بازتاب‌ می‌یابد(آسابرگر،1379,ص141). به هرحال چه سبک زندگی را شیوه متفاوت زندگی در نظر بگیریم و چه معیاری برای تمایز افراد از یکدیگر، در واقع روش الگومند مصرف و درک و ارزشگذاری فرهنگ مادی و غیرمادی استکه در نحوه ارتباط فرد با محیط و علایق و سلیقه ها و نیز مصرف فرهنگی و چگونگی استفاده از اوقات فراغت قابل مشاهده است(چاوشیان،1384,ص45).

 

بدیهی است که ایجاد تغییرات اساسی در سبک‌های زندگی در سطوح فردی و خانوادگی مستلزم تغییر در ارزش‌ها و مشروعیت‌های فرهنگی و اجتماعی است. با این تعریف از سبک زندگی می‌توان از تقابل و جدال میان دو سبک زندگی سخن گفت؛ یک سبک زندگی که قدرت حاکمیت را در ابعاد مختلف آن مشروع دانسته و سعی در تبلیغ، ترویج و تحمیل آن دارد و در مقابل سبک زندگی بخشی وسیع از جامعه به ویژه طبقه متوسط که بیشتر در فضاهای خصوصی قابل مشاهده است و از ارزش‌ها و مشروعیت‌های خود پیروی می‌کند. این سبک زندگی را تا حدی زیاد می‌توان محصول دمکراتیزاسیون آموزش، تکنولوژی‌های ارتباطی، رسانه‌های جدید، نقش اجتماعی زنان، جوان شدن جامعه و غیره دانست.

 

چندین دهه است که الزام از طرق مختلف برای ترویج و در مواردی تحمیل نوعی مشخص از سبک زندگی برگرفته از قرائتی خاص از باورها به وضوح قابل مشاهده است. به این ترتیب نوعی سبک آرمانی برای فرد یا خانواده در جزئی‌ترین ابعاد آن، از نوع پوشش، آرایش و پیرایش چهره، نوع خوراک، تفریحات و سرگرمی‌ها و روابط اجتماعی تا محتوای آموزشی و علمی(در سطوح مختلف)، آثار هنری و محصولات فرهنگی قابل استفاده، و باورها تعریف, تبلیغ و ترویج شده در دوره‌های مختلف و به شیوه‌های گوناگون با هر آنچه جز آن بود مقابله شد.اما حاصل الزام در یک سبک زندگی به جامعه‌ای بزرگ و گسترده و با ارزش‌ها و فرهنگ‌های متفاوت، ایجاد گسستی آشکار و شکافی عمیق و روزافزون بین سبک زندگی در فضای عمومی زیر سلطه و سبک زندگی در فضای خصوصی نسبتا آزاد، در میان قشری وسیع از جامعه شد. با گذر زمان، هر چند این گسست روز به روز بیشتر و بزرگ‌تر ‌شد و ابعاد مخفی و زیرزمینی زندگی اجتماعی افزایش یافت اما از سویی دیگر، به تدریج با تنگ‌تر شدن حلقه الزام ها در فضای عمومی و به واسطه آن عادی شدن هر چه بیشتر آنچه در فضاهای خصوصی و در عین حال بزرگ‌تر شدن حلقه افرادی که در این فضاها وارد ‌شده و الزام ها را زیر پا می‌گذاشتند، برخی ابعاد زندگی ناپیدا آن‌قدر مشروعیت پیدا کرد که افراد خواهان بروز و به تعبیری پرده‌برداری از آن در فضاهای عمومی و در واقع مشروعیت‌زدایی از سبک‌های تحمیل شده شدند.

 

تا زمانی که رسانه های جمعی در جامعه حضور نداشتند، سنت ها و هنجارهای قومی و قبیله ای تعیین کننده چارچوب سبک زندگی بودند.در چنین فضایی، سبک زندگی از یکنواختی و ثباتی زیاد برخوردار و تغییرات در سبک زندگی به کندی انجام می گرفت زیرا ارتباطات اجتماعی در یک محدوده جغرافیایی مشخص و دسترسی به منابع اطلاعاتی محدود بود.در این شرایط ارزش ها, هنجارها و علائق فردی از طریق ساختارهای قبیله ای و قومی به طور مداوم بازتولید و آموخته شده به هر عامل متغیر و عنصری بیگانه اجازه ورود داده نمی شد مگر اینکه با ساختارهای قبلی همخوانی می داشتاما با فراگیر شدن رسانه ها وضع تغییر کرد. رسانه غریبه ای است آشنا که عضوی از خانواده شده, برای همه داستان می گوید، اطلاع رسانی و آگاهی بخشی می کند, چیزهایی را که تاکنون نخوانده، نشنیده و ندیده اند حتی چیزهایی مغایر با ارزش های پذیرفته شده را برایشان بیان کرده به آن ها نشان می دهد. ارزش ها و نوآوری های جدید به ویژه در تقابل با ارزش های سنتی را به افراد خانواده ارائه می کند بدون آنکه کسی به این بیگانه ایرادی بگیرد و چنین کاری تنها از او برمی آید. ارزش های سنتی را به چالش می کشد، افراد را دچار تضاد ارزشی می کند, اوقات فراغت آنها را پر و آنها را سرگرم می کند.

 


مبانی نظری و پیشینه تحقیق پایگاه اقتصادی اجتماعی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق پایگاه اقتصادی اجتماعی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 12
فرمت فایل doc
حجم فایل 39 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15
مبانی نظری و پیشینه تحقیق پایگاه اقتصادی اجتماعی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

 

 

 

 

 

 

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

 

 

 

 

 

 

 

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

 

 

 

 

 

 

 

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

 

 

 

 

 

 

 

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

 

 

 

 

 

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

پایگاه اقتصادی اجتماعی

 

اکثر جامعه شناسان معتقدند که در همه جوامع انسانی نابرابری وجود دارد. حتی در ساده­ترین فرهنگ­ها، که اختلاف در ثروت و دارایی عملاً به چشم نمی­خورد، نابرابری میان افراد وجود دارد. به عنوان مثال ممکن است فردی به واسطه دلاوری خاص، شکار یا از آن روی که گمان می­رود دسترسی ویژه­ای به ارواح نیاکان دارد، منزلتی برتر از دیگران داشته باشد (گیدنز 1372: 219). هر چه افراد در یک جامعه بیشتر بتوانند از بخت­ها و فرصت­های زندگی استفاده کنند از موقعیت و پایگاه بالاتری برخوردار می­شوند. بنابراین تفاوت­های اقتصادی اجتماعی، علاوه بر پدید آوردن طبقات مختلف در جامعه، ایجاد یک نوع سلسله مراتب اجتماعی نیز می­نمایند. طبقاتی در مراتب بالای اجتماعی قرار می­گیرند و طبقاتی در سطح زیرین جامعه، که از کمترین فرصت­های زندگی برخوردارند. بنابراین هر جامعه از تعدادی سلسله مراتب عمودی ساخته شده است که مبنای هر یک از آنها مبتنی بر ارزش­های خاص است کسانی که در رده بالای این سلسله مراتب قرار دارند دارای منزلت اجتماعی بیشتر، نیروی بیشتر و قدرت بیشتر از کسانی هستند که در پایین سلسله مراتب قرار گرفته­اند (محسنی 1366: 548).

 

جامعه شناسان برای توصیف نابرابری از وجود قشربندی اجتماعی سخن می­گویند. قشربندی را می­توان به عنوان نابرابری­های ساختارمند میان گروهبندی­های مختلف مردم تعریف کرد. قشربندی اجتماعی عبارت است از تقسیم مردم یک جامعه به دو یا چند قشر که هریک در جامعه نسبتاً دارای مرتبه همانندی هستند و هر قشر با سطح معینی از قدرت، ثروت و منزلت اجتماعی از دیگران متمایز می­گردند (کوهن 1370: 178).

 

اگرچه تحقیقات اندکی راجع به تاثیر طبقه اجتماعی بر کیفیت ادارک بیماری انجام شده، اما نتایج پژوهش­های انجام شده، تاثیر طبقه اجتماعی را بر برخی جنبه­های فرآیند رفتار بیماری نشان داده­اند. برای مثال، کاس نشان داده است که وجود علائم شرط کافی برای شکل‌گیری رفتار کمک جویی و مراجعه به پزشک نیست. وی از پاسخگویان خواسته بود علائم خاصی را که به آسانی تشخیص و مهم تلقی شده و نیازمند مراقبت پزشکی بودند را مشخص سازند. کاس دریافت که در مورد ادراک علائم، پاسخگویان طبقه I در مقایسه با طبقات اجتماعی II و III سطح بالاتری از تشخیص اهمیت علائم را بیان کردند (هولینگشید و ریدلیچ[1]، 1953؛ به نقل از مسعودنیا، 1389).

 

در این راستا، کوهن و همکاران، با تأکید بر شیوه های تفکر طبقات مختلف اجتماعی در برخورد با علائم نشان داده­اند که طبقات بالای اجتماع، با تمایل به پذیرش چالش­های استرس­زا، انگیزه موفقیت و تأکید بر برنامه­ریزی به منظور نیل به اهداف آینده مشخص می­شوند، در حالی که افراد طبقات پایین اجتماع، تمایلی به برنامه­ریزی برای پیشرفت در آینده ندارند. دورگی ضمن تاکید بر تاثیر پذیری کیفیت ادراک بیماری از میزان دانش و آگاهی تندرستی، نشان داد که طبقات اجتماعی پایین از شیوه­های تفکر کمتر انتزاعی و بیشتر عینی برخوردارند. این افراد بیشتر بر توصیف و محتوای موضوعات تاکید دارند، درحالیکه افراد طبقات اجتماعی بالا، بر تحلیل روابط متقابل بین موضوعات، سازمان­های سلسله مراتبی و روابط ابزاری می­اندیشند و همین عامل منجر به ساختار تفکر سازمان­یافته­تر و گرایش عقلانی­تر آنان در ادراک دلایل و برایندهای بیماری می­شود (مسعودنیا، 1384).در جوامع نوین سه شاخص برای بنیادی برای تشخیص پایگاه اقتصادی اجتماعی افراد وجود دارد که عبارتند از : درآمد، شغل و سطح تحصیلات (مهدوی، 1392).

 

1-2-1- درآمد و سلامت

 

درآمد با تامین نیازهای بهداشتی و از آن طریق سلامت افراد ارتباط تنگاتنگی دارد. بنابراین اگر بخواهیم درآمد را با سلامت مرتبط کنیم، با بالاتر رفتن درآمد، سطح سلامت نیز افزایش می­یابد و رابطه مستقیمی بین این دو وجود دارد. درامد از طریق امکان دسترسی به امکانات و تجهیزات پزشکی و بهداشتی روی سلامتی افراد تاثیری خاص دارد، ولی همیشه رابطه درآمد و سلامت یک رابطه مستقیم نیست و آن بخش از درآمد که صرف آموزش و بهداشت می­شود رابطه مستقیم با سلامت دارد.

 

1-2-2- تحصیلات و سلامت:

 

خودداری و مقاومت افراد طبقات پایین در ارتباط با مسائل مراقبت­های پزشکی را تنها نمی­توان از طریق شرایط اقتصادی تبیین نمود. به طور متوسط با افزایش سطح تحصیلات، درآمد نیز افزایش پیدا می­کند. پس یک مقدار از تاثیر تحصیلات از طریق درآمد می­باشد، ولی از طریق تحصیلات فرهنگ سلامت ارتقا پیدا می­کند و اینکه افراد رفتارشان بیشتر موافق سلامت و بهداشت می­شود و در سطوح بالاتر تحصیلات، دغدغه نسبت به سلامتی بیشتر است. ارتقای سطح سواد و تحصیلات از جنبه­هایی است که از طریق الگوهای فرهنگی و رفتاری مناسب می­تواند بر سطح سلامت و بهداشت تاثیر داشته باشد (لوکاس و میر، 1388؛ به نقل از خانی 1390).


 


 

[1].Hollingshid and Ridlich

 


مبانی نظری و پیشینه تحقیق راهبردهای مقابله ای

مبانی نظری و پیشینه تحقیق راهبردهای مقابله ای
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 19
فرمت فایل doc
حجم فایل 41 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 19
مبانی نظری و پیشینه تحقیق راهبردهای مقابله ای

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

 

 

 

 

 

 

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

 

 

 

 

 

 

 

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

 

 

 

 

 

 

 

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

 

 

 

 

 

 

 

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

 

 

 

 

 

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

استراتژی­های مقابله:

 

مطالعات متعددی رابطه بین مهارت­های مقابله­ای و سلامتی را مورد بررسی قرار داده­اند. نتایج این بررسی­ها نشان می­دهد که مقابله هیجان مدار با پریشانی و نگرانی (ماتئوس، 2000)، بیماری­های مزمن (موس، 1996)، درد مزمن (کاتز، 1996)، سوء مصرف مواد (ویلس و هیرکی، 1996) و افسردگی و علائم جسمی مرتبط است ولی مقابله مسئله مدار رابطه منفی با پریشانی روانشناختی و رابطه مثبت با رفتارهای ارتقا دهنده سلامت دارد (کریستن سن، 1995).

 

در دهه­های اخیر، در مدل­های روانشناختی متعددی این امر پذیرفته شده که طیفی از باورها و ویژگی­ها، زمینه ساز و پیش درآمد رفتارهای بیماری و از جمله استراتژی­های مقابله با بیماری هستند.طبق تعریف استراتژی های مقابله آن دسته از تلاش های شناختی و رفتاری را در بر می­گیرند که به منظور کاهش استرس های درونی یا بیرونی صورت می­گیرند به بیان دیگر مقابله تلاشی است که با هدف کنترل و غلبه بر مقتضیات و وقایع بحرانی صورت می­گیرد. این مقتضیات مبین چالش، تهدید، خطر، صدمه یا منفعتی برای فرد هستند (لازاروس[1]، 1991؛ به نقل از مسعودنیا، 1386).توانایی خوب حل مسئله، داشتن تجربیات کافی، در دسترس بودن سیستم حمایتی مناسب، داشتن خواب و بهداشت فردی مناسب و برخورداری از سبک زندگی متعادل از عوامل موثر بر استفاده از سبک مقابله­ای موثر هستند. افرادی که قادر به مقابله موثر نیستند استرس­های بیشتری تجربه می­کنند و عدم سازگاری ایجاد شده باعث بروز اختلالات و مشکلات روانی می­گردند. علت اصلی بسیاری از مشکلات روانی، روش­های مقابله غیر موثر هستند (باری و فارمر، 2002؛ به نقل از اینانلو، 1391).

 

2-5-1- کارکردهای مقابله:

 

براساس نظر لازاروس و فولکمن[2] (1984)، مقابله دو کارکرد عمده دارد:

 

1. مقابله می­تواند مسئله­ای را که سبب استرس شده است، تغییر دهد؛

 

2. مقابله می­تواند واکنش­های هیجانی نسبت به مسئله را تنظیم کند.

 

آنها کارکردهای مقابله را با تشخیص دو نوع کلی مقابله، یعنی مقابله هیجان­مدار و مقابله مسئله­مدار توضیح می­هند. هدف مقابله هیجان­مدار، کنترل واکنش­های هیجانی نسبت به موقعیت استرس­زاست. افراد، پاسخ­های هیجانی خود را از راه رویکردهای رفتاری و شناختی تنظیم می­کنند. نمونه­هایی از رویکردهای رفتاری عبارتند از: مصرف الکل یا مواد مخدر، جستجوی حمایت هیجانی اجتماعی از دوستان یا بستگان، و مشارکت در فعالیت­هایی نظیر ورزش یا تماشای تلویزیون که موجب منحرف شدن توجه از مسئله می­شود. از سوی دیگر، رویکردهای شناختی به این امر مربوط می­شوند که افراد چگونه درباره موقعیت استرس­زا می­اندیشند. برای مثال، براساس یک رویکرد شناختی، افراد سعی می­کنند تا معنای موقعیت استرس­زا را تغییر دهند. رویکرد شناختی دیگر، متضمن انکار وقایع ناخوشایند است. از نظر لازاروس و فولکمن (1984)، افراد زمانی از رویکردهای هیجان­مدار استفاده می­کنند که بر این باور باشند که هیچ فعالیتی برای تغییر شرایط استرس­زا نمی­توانند انجام دهند.در نقطه مقابل مقابله هیجان­مدار، مقابله مسئله­مدار قرار دارد. هدف مقابله مسئله مدار، کاهش مطالبات موقعیت­های استرس­زا و افزایش و گسترش منابع برای رفع آن­هاست. زندگی روزمره افراد، مملو از شیوه­های مقابله مسئله­مدار است. برای مثال: رها کردن شغل پراسترس، انتخاب شیوه عمل متفاوت، جستجوی درمان پزشکی یا روانی، یادگیری مهارت­های جدید و غیره. از نظر لازاروس و فولکمن، افراد زمانی از مقابله مسئله­مدار استفاده می­کنند که باور داشته باشند که منابع در دسترس آن­ها و یا مطالبات موقعیتی که در آن قرار دارند، قابل تغییر باشند. برای مثال، مراقبان بیماران رو به مرگ، از مقابله مسئله­مدار، بیشتر در ماه­های پیش از مرگ استفاده می­کنند، تا در دوره مصیبت و داغ.کارولین و همکاران در مورد شیوه­های مقابله­­ای به این نتیجه رسیدند که کسانی که از شیوه­های مقابله­ای مسئله­مدار استفاده می­کنند به طور قابل ملاحظه­ای مشکل را به اجزای کوچک­تر و قابل کنترل تجزیه می­کنند و در جستجوی اطلاعات و ملاحظه شقوق مختلف مشکل و هدایت اعمال می­باشند. در حالی که در استراتژی مقابله­ای هیجان­مدار اظهارات هیجانی به صورت اجتناب، انزوا، سرکوب و کنارگذاردن ظهور پیدا می­کند (فولکمن و موسکویتز، 2000؛ به نقل از مسعودنیا، 1389).به نظر اندلر افراد از چهار استراتژی اصلی برای مقابله با بیماری استفاده می­کنند: 1. اجتناب (منحرف کردن حواس) 2. تسکین­دهنده 3. ابزاری 4. درگیری عاطفی. مقابله اجتنابی شامل تفکر یا درگیر شدن در فعالیت­هایی که به مشکل سلامتی نامربوط هستند می­شود. مقابله تسکین­دهنده، استراتژی آرامبخش را با هدف کاهش مشکلات بهداشتی نامطلوب دربر می­گیرد. مقابله ابزاری همانند مقابله مسئله مدار یا وظیفه­گرا در ادبیات کلی مقابله، استراتژی­هایی از قبیل پیدا کردن اطلاعات بیشتر درباره بیماری یا جستجوی توصیه­های پزشکی را در بر می­گیرد. درگیری عاطفی شبیه مقابله هیجان­مدار شامل تمرکز بر عواقب عاطفی ناشی از بیماری است (اندلر، 2000).

 

 

2-5-2- انواع رفتارهای مقابله­ای

 

تامرس، ژانکی و هالگسون (2002)، در یک مطالعه فراتحلیل، با مرور ادبیات رفتارهای مقابله­ای، انواع طبقه بندی­های زیر را از رفتارهای مقابله­ای ارائه کردند.

 

رفتارهای مسئله مدار: مقابله مسئله مدار در بردارنده رفتارهایی است که به منظور تغییر در عامل استرس­زا استفاده می­شود.

 

راهبرد مقابله­ای مسئله مدار دربردارنده دو مولفه است: الف) آماده سازی یا آمادگی (جستجوی اطلاعات، برنامه ریزی، ب) عمل (حل مسئله، مقابله فعال). این مولفه­ها در پیش بینی تلاش­های لازم برای تغییر عامل استرس­زا موثر می­باشند.

 

1-مقابله فعال یا رویارویانه: شامل تلاش­هایی است که به منظور تغییر در عامل استرس­زا به کار گرفته می-شود.

 

2- برنامه ریزی: این راهبرد شامل تلاش برای جمع آوری اطلاعات، مرور راه حل­های ممکن برای مسئله و دیگر تلاش­هایی است که برنامه ریزی به منظور تمرکز بر روی یک مسئله را در بر می­گیرد.

 

3- جستجوی حمایت اجتماعی (ابزاری): جستجوی حمایت ابزاری به جستجوی کمک فراگیر و ملموس از دوستان و خانواده اشاره می­کند. جهت­گیری منابع حمایتی به سمت حل مسائل می­باشد. برای مثال مشورت یکی از مصادیق حمایت ابزاری است که افراد می­توانند دریافت کنند.


 


 

[1].Lazarus

 

[2].Fallcman

 


مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس خودکارآمدی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس خودکارآمدی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 92
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17
مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس خودکارآمدی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

 

 

 

 

 

 

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

 

 

 

 

 

 

 

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

 

 

 

 

 

 

 

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

 

 

 

 

 

 

 

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

 

 

 

 

 

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

احساس خودکارآمدی

 

خودکارآمدی یک سازه مهم از نظریه شناختی اجتماعی بندورا است. در این دیدگاه رفتار آدمی نه تنها در کنترل عوامل بیرونی و محیطی نیست بلکه فرآیندهای شناختی، نقش تعیین کننده در رفتار دارند (پاجاریز، 2002؛ به نقل از اعرابیان، 1383).

 

باورهای خودکارآمدی[1] از سال 1977 توسط بندورا وارد ادبیات روانشناسی گردید شامل یکی از مجموعه باورهای فرد است که نقش اساسی در برقراری تعادل در زندگی آدمی و بالا بردن کیفیت زندگی انسان­ها ایفا می­کند (رضائی، 1383). به نظر بندورا (2002)، نحوه رفتار افراد را اغلب بهتر می­توان از روی باورهایی که آن­ها در مورد قابلیت­هایشان دارند یعنی از روی خوکارآمدی آن­ها پیش­بینی کرد تا از روی قابلیت­هایی که واقعاً دارند و افراد همانی هستند که می­اندیشند (فرهنگی، 1389).

 

یافته­های ویلیام و همکاران (2008) نشان می­دهد که خودکارآمدی با هوش هیجانی و عملکرد بهتر در زمینه خودتنظیمی، ابراز وجود، استقلال، همدردی با دیگران، کنترل و خوش­بینی رابطه وجود دارد. یافته­های بندورا (1999) بیانگر این نکته است که از یک سو خودکارآمدی پایین با راهبردهای مقابله­ای هیجان­مدار، اضطراب و ناراحتی، افسردگی و علائم روان­تنی مشخص می­گردد، و از سوی دیگر خوکارآمدی بالا با راهبردهای مقابله­ای مسئله­مدار، جستجوی حمایت اجتماعی و خوش بینی رابطه وجود دارد (شی­یر[2] و کارور[3]، 2002؛ به نقل از آقایوسفی ،1390).

 

باندورا مطرح می‌سازد که خودکارآمدی، توان سازنده­ای است که بدان وسیله مهارت­های شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف به گونه­ای اثر بخش ساماندهی می­شود. به نظر وی داشتن دانش، مهارت­ها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینی­کننده­های مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند، بلکه باور انسان در باره توانایی­های خود در انجام آنها بر چگونگی عملکرد خویش موثر است (باندورا[4]، 1977؛ به نقل از مسعودنیا، 1386).

 

عقاید مرتبط با خودکارآمدی، بر اهداف و آرزوها اثر می­گذارند و تشکیل دهنده پیامدهای رفتار انسان می­باشند. خودکارآمدی مشخص می­کند، افراد چگونه موانع را بررسی می­کنند. افرادی که خودکارآمدی پایینی دارند، به آسانی در روبرو شدن با مشکلات متقاعد می­شوند که رفتار آن­ها بی فایده است و سریع دست از تلاش بر می­دارند. اما افرادی که خودکارآمدی بالایی دارند، موانع را به وسیله بهبود مهارت­های خودمدیریتی و پشتکار برداشته و در برابر مشکلات ایستادگی دارند (باندورا، 2004؛ مسعودنیا، 1387).

 

باور کارآمدی عاملی مهم در نظام سازنده شایستگی انسان است. انجام وظایف توسط افراد مختلف با مهارت­های مشابه در موقعیت­های متفاوت به صورت ضعیف، متوسط و یا قوی و یا توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات باورهای کارآمدی آنان وابسته است. مهارت­ها می­توانند به آسانی تحت تأثیر خودشکی یا خود تردیدی قرار گیرند، در نتیجه حتی افراد خیلی مستعد در شرایطی که باور ضعیفی نسبت به خود داشته باشند، از توانایی­های خود استفاده کمتری می­کنند. به همین دلیل، احساس خودکارآمدی افراد را قادر می­سازد تا با استفاده از مهارت­ها در برخورد با موانع، کارهای فوق العاده‌ای انجام دهند (وایت، 1982؛ به نقل از محمودی، 1382). بنابراین، خودکارآمدی درک شده عاملی مهم برای انجام موفقیت آمیز عملکرد و مهارت‌های اساسی لازم برای انجام آن است.افراد دارای خودکارآمدی بالا از نقاط قوت و ضعف خود مطلع­اند، آن­ها اهداف واقع­بینانه انتخاب می­کنند و از خود انتظارات معقولی دارند و از مزایای استفاده از مقابله متمرکز بر مسئله، در مقابل مقابله متمرکز بر هیجان آگاه هستند. افراد دارای خودکارآمدی بالا بسیار جرأتمند، اجتماعی­اند و عزت نفس بالایی دارند و نیز کنترل بیشتری بر زندگیشان دارند ( ابرقوئی، 1389).

 

 

 

 

 

2-3-1- خودکارآمدی و تنیدگی

 

بالا بودن خودکارآمدی و احساس کنترل بر رویدادهای موجود در زندگی شخصی، به طور مثبت به توانایی کنارآمدن با استرس و به حداقل رسیدن اثرات زیان­بخش آن بر کارکرد زیستی مربوط است. کنترل­پذیری با توجه به ماهیت آثار استرس، اصل تشکیل­دهنده مهمی است. این شرایط زندگی استرس­زا به خودی­خود نیست که آثار زیانبخش زیستی را تولید می­کند، بلکه ناتوانی ادراک­شده در کنترل آن­هاست (بندورا، 1995؛ به نقل از علی­نیا کروئی، 1382).

 

طبق نظریه شناختی اجتماعی پیامدهای استرس در درجه اول بر حسب ضعف فرد در تحت کنترل درآوردن تهدیدها و تقاضاهای طاقت­فرسای محیطی تعریف می­شود. به عبارت دیگر اگر فرد بر این باور باشد که می­تواند به گونه­ای موثر با فشارزاهای محیطی روبرو شود دچار نگرانی و استرس نمی­شود. ولی اگر فرد بر این باور باشد که نمی­تواند این فشارزاها را تحت کنترل خود درآورد، خود را گرفتار استرس نموده و عملکردش مختل می­شود. از این­رو استرس به جای اینکه مستقیماً از تهدیدها و تقاضاهای محیطی ناشی شوند، متأثر از باورهای خودکارآمدی فرد هستند.

باورهای خودکارآمدی بر طرز تفکر افراد، چگونگی رویارویی با مشکلات و ناتوانی­ها، سلامت هیجانی، جسمانی، تصمیم‌گیری و مقابله با استرس تاثیر می­گذارد. ادراک خوداثربخشی یک سازوکار شناختی است که فرد را قادر به رویارویی با مشکلات، نقص ها و ناتوانی ها و انزوا و تنهایی می­سازد (بندورا، 1997؛ به نقل از حقیقت، 1389).اهمیت خودکارآمدی مربوط به درد برای سازگاری موفقیت­آمیز با درد مزمن در تحقیقات مختلف نشان داده شده است. آرنستین، آیر و تیسون، کرتین و همکاران، مک گیلیون و همکاران نیز در پژوهش­های خود بر روی بیماران مبتلا به درد مزمن نشان دادند که خودکارآمدی با رفتارهای مدیریت خود رابطه بالایی دارد. آنها اذعان می­دارند که چون مدیریت خود با پیامدهای مثبت بیماری در ارتباط است، پرورش ان از طریق افزایش خودکارآمدی بیماران می­تواند منافع طولانی مدتی برای آنها به دنبال داشته باشد

 


 

[1]. self efficacy

 

[2].sheear

 

[3]. Karver

 

[4].Bandura